چرا کانادا چرا ایران ؟

دیروز دمای هوا به منفی ۳۰ درجه هم رسیده بود و من بعد از کلی یخ شکستن ( روی شیشه ماشین به قطر ۲ سانتی متر یخ بسته بود)  به این فکر  افتادم اصلا چرا اومدم کانادا ؟؟؟؟  بعد یاد ایران و مشکلاتی که داشتم افتادم و تصمیم گرفتم برای خودم یه جدول درست کنم. حالا هم تصمیم گرفتم این جدول را بگذارم تو وبلاگم ولی از همین الان می گیم که تمامی نظرات شخصی من در رابطه با زندگی شخصی خودم است و لطفا با زندگی خودتون مقایسه نکنید 

* تمامی قیمتها به تومان است

 

ایران (تهران)

کانادا (مونتریال)

1-      خرج خوراک ماهیانه

400000   (9ماه پیش)

400000

2-      اجاره خانه

400000

900000

3-      درآمد یک نفر

650000

2000000

4-      درآمد وقتی بیکار باشی

0

560000 (اگر کلاس فرانسه بری 460000 به مبلغ بالا اضافه می شود یعنی 1020000)

5-      آموزش و پروش فرزندم

برادرزادم که اون موقع برای ثبت نام 1200000 داده بود

رایگان -تازه می تونم برای فرزندم یک حساب باز کنم که دولت ماهانه یک مقدار

پول به اون حساب پرداخت کند

6-      سرما

نهایتا 7 درجه زیر صفر

40 درجه زیر صفر

7-      تفریح

تا 11 شب با همسر و خانوادم بیرون بودیم

9 شب همه جا تعطیل (بجز رستورانها و بارها )

8-      دیدار خانواده

هر روز

پای اینترنت

9-      رانندگی با آرامش

اصلا نداشتم

کاملا آرامش دارم

10-   ترافیک

+++

+

11-   توانایی حرف زدن به دو زبان انگلیسی و فرانسه

انگلیسی در حد متوسط . فرانسه هرگز

مجبوری یادبگیری و حرف بزنی

12-   گشتن در پاساژهایی با مارک های واقعی (GAP, Esprit,…)

-

+

13-   توانایی استفاده از ماشین مدل جدید

-

+

14-   تعطیلی در سال

+++

-

15-   داشتن مکانهای تفریحی مثل دربند و ...

+++

-

16-   مدت انتظار برای دیدن دکتر

نهایتا 1 ساعت

حداقل 2 ساعت

17-   ویزیت دکتر

حداقل 5000

مجانی

18-   گرفتن مرخصی استعلاجی از دکتر

مجانی

30000

19-   خرید خانه

غیر ممکن

ممکن

بعد از دیدن جدول بالا سرما و یخ شکستن و فراموش کردم تا دفعه بعد که از خونه برم بیرون

 

برف و برف و برف

بالاخره زمستون شروع شد. امسال یک مقدار دیرتر شروع شد ولی بد شروع شد. در عرض ۱۲-۱۳ ساعت حدود ۴۰ سانت برف رو زمین نشست. فعلا هم در حال باریدنه.

فکر کنم شهرداری هم خودش مونده چیکار کنه. هر چی پاک میکنن باز هم  فایده نداره. خودشون میگن هر روز برف روبی یک میلیون دلار  خرج بر میداره. البته فکر کنم مردمو گیر آوردن. بهرحال امروز یاد ایران افتادم. مسیر یک ساعته رو حدود ۲ ساعت تو راه بودم. 

اینجا باید لایه لایه لباس بپوشی. یعنی یک چوری که تو اتوبوس و مترو راحت بتونی از لباس ها کم کنی. چون فضای مترو و اتوبوس عین سونا میمونه. فکر کنم راحت ۳۰ - ۳۵ درجه باشه. حالا فرض کنید با لباسهایی که در سرمای منفی ۱۵ درجه بیرون می پوشید بخواهید یک ساعت تو اتوبوس بشینید.

پی نوشت :

۱- ببخشید که دیر به دیر مینویسم. ولی واقعا نه وقت دارم و نه مطلب.   

۲- من وکیل مهاجرت نیستم. اطلاعات خاصی هم در این زمینه ندارم. از دوستان خواهش میکنم سوالاتی مثل پرونده من با فلان شرایط قبول میشه یا نه از من نپرسن. اطلاعات من درحد همونهایی هست که در پست های اول وبلاگ نوشتم.